سلام. من هم دلم برات خيلي تنگ شده آقا صادق. اخوي رو گاهي ميبينم. اميدوارم سلام هاي منو رسونده باشه!
ما سر ميزنيم ها، شما هيچ وقت به روز نميكني. عينكم هم توي بندرعباس شكست. ظاهرا عينك هاي تيتانيومي با هواي شرجي و گرم تابستون بندر عباس دووم نمياره. آخه يكي از رفقا هم همين بلا سرش اومد. خلاصه مجبور شدم با يه عينك ديگه به دنيا نگاه كنم.
دلم برات خيلي تنگ شده آقا صادق. اخوي رو گاهي ميبينم. اميدوارم سلام هاي منو رسونده باشه!
دعامون كن كه محتاجيم.
يكي مي رفته خارج با خودش سه كيلو قند مي برده. ازش
مي پرسند:« اينها را كجا مي بري؟»مي گه:« آخه شنيده ام غربت تلخ است.»
چيكار مي كني ؟
نظرت رو نخونده بودم ... تازه ديدم
موفق باشي محمد جان ... برا سلامتيت دعا مي كنم
منتظر برگشتنت ... حسين
سلامممممممممممممممممممم
چطوري دادا ؟
خوبي ؟ خوش ميگذره ؟
ايشالا سفرهاي بعدي ما هم در خدمتتون باشيم...
سلام
ما منتظر دوميش هستيم ...
هيچ جا نميريم ، همينجا هستيم !!!
چي شد پس ؟؟؟