سفارش تبلیغ
صبا ویژن

داستان غریب روزگار ما

یا رحمان یا رحیم

هیزم شکن صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده.
شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت.
متوجه شد همسایه اش در دزدی مهارت دارد مثل یک دزد راه می رود مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند پچ پچ میکند.
آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض کند و نزد قاضی برود.
اما همین که وارد خانه شد تبرش را پیدا کرد.
زنش آن را جابه جا کرده بود.
مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه را زیر نظر گرفت: و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود حرف می زند و رفتار می کند.»

 


در این 5 سال

به نام خدا

 

. . . من در میان شما باشم یا نباشم نگذارید این انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد . . .

 

***

پس نوشت:

پنجمین سال است که این نوشته اینجا آورده می شود:

 

آه، ای خمینی عزیز پس از تو چه ها که  . . .


دیدم خیلی وقت است که نیستم . . .

به نام خدا

دیدم خیلی وقت است که نیستم . . .

چقدر سخت گذشت پارسال . . .

اما بعد . . .

 

1) هگل جمله معروفی دارد. می گوید: تاریخ دو بار تکرار می شود، اول تراژدی، بعد کمدی.

2) دکتر زیبا کلام می گفت که بهتر از بسته پیشنهادی ترکیه- برزیل در پرونده هسته ای ایران، پیشنهاد اتحادیه اروپا دو- سه سال پیش بود.

3) در سفرهای استانی شعار می دادند انرژی هسته ای به جان ما بسته ای . . .

4) هگل جمله معروفی دارد. می گوید: تاریخ دو بار تکرار می شود . . .

***

پس نوشت:

منظوری نداشتم . . .